سردار مقدمفر: جنگ فعلی جنگ فریب افکار عمومی است
تاریخ انتشار: ۲۹ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۶۶۰۹۱۴
سردار مقدمفر گفت: در ماههای گذشته در کشور یک جنگ رسانهای و شناختی تمام عیار جریان داشت و ما چون شناخت چندانی از آن نداشتیم ضربه خوردیم. باید درک خود از این جنگ را بالاتر ببریم.
نخستین نشست تخصصی مدیران روابط عمومیهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پیش از ظهر امروز سه شنبه ۲۹ آذر با حضور و سخنرانی محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، سردار حمیدرضا مقدم فر رئیس ستاد بزرگداشت سومین سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی، سپهر خلجی رئیس شورای اطلاع رسانی دولت و مدیران روابط عمومی اداره کلهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در استانهای مختلف در مجتمع باغ زیبا برگزار شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی روزهای گذشته به رسانهها اعلام کرده بود که این برنامه با عنوان همایش ملی تبیین سیاستهای رسانهای در حوزه فرهنگ و هنر با سخنرانی فرشاد مهدی پور، معاون مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سردار مقدم فر، سپهر خلجی و محمدمهدی اسماعیلی برگزار میشود. گزارش نخست این نشست را اینجا بخوانید و در ادامه با قسمت دوم همراه شوید:
جنگ فعلی جنگ فریب افکار عمومی است
سردار مقدمفر در این نشست گفت: در حوادث اخیری که کشور درگیر آن شد، دو جنگ رخ داد. یک جنگ اردوکشیهای خیابانی، ایجاد ناامنی و ترور بود و جنگ دوم در رسانهها جریان داشت که به نظرم این مهمتر از جنگ اولی بود. جنگ سوریه نیز به همین ترتیب شروع شد؛ ابتدا یک جنگ رسانهای قوی و یک نوع تصویرسازی میان مردم سوریه صورت گرفت و بعد جنگ میدانی آغاز شد که سالها طول کشید و بر اثر آن بسیاری چیزها نابود شد. در ایران هم قرار بود همین اتفاق رخ دهد.
وی افزود: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی متولی امر رسانه در کشور است. به همین دلیل نیز در این جنگ رسانهای بیشتر لطمه به صورت ستادی و نهادی به این وزارتخانه وارد شد. بنابراین بخش مهم این جنگ اخیر در ایران مربوط به حوزههای وزارت ارشاد بود. روابط عمومی در عرف ما باید سپر و مدافع یک ساختار باشد. اگر روابط عمومیها میخواهند حقوقشان حلال باشد باید خود را به مثابه یک سپر در نظر بگیرند. اگر انگیزهای برای این کار ندارند باید پست خود را ترک کنند. انتظار از روابط عمومیهای وزارت ارشاد این است که دفاع کنند. روابط عمومی باید به جنگ ادارکی و شناختی مسلط باشد.
مقدمفر ادامه داد: آسیب ما ناشناخته بودن این نوع جنگ برای رسانهها و ساختار فرهنگی کشور بود. در تمام دنیا هنگام رخدادها قضاوت بر اساس تصویری صورت میگیرد که از آن رخداد ثبت میشود. اصلاً رسانه رویداد و رخداد را میسازد. بنابراین ضرورت دارد که رسانه این عرصه را بشناسد و برای اینکار باید متخصصان ورود پیدا کنند. جنگ فعلی جنگ فریب افکار عمومی است و ادراک را عوض میکند. در این جنگ نباید زمان را از دست داد. حوزههای مأموریت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در همین نکته خلاصه میشود. همچنین روابط عمومیها باید بدانند که دارند از چه دفاع میکنند. در اتفاقات اخیر به دلیل آنکه این جنگ برای ما ناشناخته بود، برخی حرفها زده شد که در پازل دشمن بود.
سردار سلیمانی یک موهبت خاص بود
رئیس ستاد بزرگداشت سومین سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به نقش شهدا در تثبیت و ارتقای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران گفت: همه شهدا در تثبیت، ارتقا و خلق امنیت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نقش داشتند. شهید سلیمانی هم امتیازاتی داشت که با توجه به سنتهای الهی آنها را دارا بود و به همین دلایل تبدیل به موهبتی خاص شد. شهید سلیمانی پس از شهادت بیش از حیات دنیاییاش مؤثر بود. همه ایرانیان با هر طرز فکری به آئین تشییع او آمدند و از او به عنوان قهرمان ملی خودشان تجلیل کردند. به تعبیر مقام معظم رهبری آئین تشییع سردار یوم الله بود.
وی ادامه داد: خداوند سردار سلیمانی را فرستاد که تبدیل به یک مکتب شد. شهید سلیمانی یک مکتب عملی ارائه داد. مدرسهای درس آموز بود. این را باید ترویج کرد و غفلت از این نعمت بزرگ خسران بزرگ را دربر دارد. حاج قاسم یعنی نماد ارزشها. اعتقاد سردار شهید ما این بود که یکی از شئون عاقبت بخیری پیروزی از ولایت مطلقه فقیه است. در عین بالا بودن مقامش در عرصه نظامیگری بسیار با محبت و رقیق القلب و مقید به یکسری از اصول بود. در سوریه خودم شاهد بودم که کافی بود ایشان دستوری بدهد تا ۶ ماه در جنگ با داعش جلو بیفتیم، اما نمیگذاشت، چون ممکن بود بر اثر آن دستور خون از دماغ یک بیگناه بریزد. اصولش را از حضرت آقا آموخته بود.
سردار مقدمفر در ادامه با بیان این نکته که برای باشکوه برگزار شدن سومین سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی از همه مردم درخواست کمک دارد، گفت: ما به حاج قاسم و اندیشههایش نیاز داریم. ۱۳ دی روز شهادت ایشان و آغاز دهه مقاومت است. از مردم درخواست دارم تا برای برگزاری هرچه باشکوهتر این مراسم به میدان بیایند. ستاد ما مردمی است، اما دستگاههای مختلف کشور نیز به طور غیرمستقیم کمک میکنند و تابلو نمیزنند. این مشی حاج قاسم است و هیچگاه ایشان نمیخواستند رسانهای شوند. ایشان اخلاص داشت که جهانی شد و دل میلیونها انسان آزاده جهان با او و مکتب اوست.
وی اضافه کرد: حضرت آقا فرمودند که حاج قاسم اخلاص و صداقت داشت. به همین دلیل هم محبت او در دل مردم افتاد و این وعده خداست. ایشان فقط حقوق پاسداری میگرفت و تنها دارایی مادیاش یک منزل پدری در کرمان بود که همان را هم به عنوان حسینیه بیت الزهرا وقت کرد. آنچه اعتقاد داشت بدان عمل میکرد. به همین دلیل بشریت مدیون اوست که توانست با اخلاص و فداکاری خود جهان را از شر اژدهایی به نام داعش خلاص کند. ما نه صرفاً وظیفه ادای دین که وظیفه تبیین و ترویج مکتب او را هم داریم و همچنین شور و هیجان برای حاج قاسم هم میخواهیم. در این سه سال گذشته هیچگاه به اندازه دوره فعلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای پاسداشت مقام حاج قاسم عمل نکرده بود. آنها پشتیبانی خوبی از ستاد کردند بدون اینکه بخواهند نامشان در میان باشد. ترویج حاج قاسم یعنی ارتقای فرهنگ جامعه. از حاج قاسم باید آموخت و ما مدیون او هستیم و همه باید ادای دین کنند.
رسانه نقش آفندی دارد
سپهر خلجی نیز در این نشست گفت: دولت بزرگترین تولید کننده خبر در جریان رسانهای کشور است. یعنی اگر دولت را از فرآیند تولید پیام حذف کنیم چیزی در گردش اطالاعات باقی نمیماند. ما به عنوان دولت نقش مهمی در تولید اطلاعات و گردش پیام داریم. در شرایط فعلی کشور مهمترین وظیفه همه کسانی که در گردش اطلاعات و تولید پیام نقش دارند، تمرکز بر نقاط امید است. برای اینکار باید ضمن همافزایی، ظرفیتها را نیز به میدان بیاوریم.
وی افزود: شرایط این ماههای کشور نشان دهنده یک جنگ جهانی رسانهای است. تحلیل صحنه نشان میدهد که جنگ محدود نبود. دشمن همه رسانههایش را پای کار آورد و از شبکههای تلویزیونی گرفته تا شبکههای اجتماعی و حتی حرکتها و کنشهای دیپلماتهایشان را به خدمت گرفت. آنها طی یک لشکرکشی مدام دروغ گفتند و جریانسازی کردند. همه کسانی که در عرصه روابط عمومی کار میکنند و یک کنشگر ارتباطی هستند باید بدانند که آرایش جدید رسانهای شکل گرفته است. این میان رسالت اصلی تبیین است و اهالی روابط عمومی و رسانه رزمندگان این جبهه هستند و باید خط شکنی کنند. برای خط شکنی جسارت، اشراف به موضوع و موقعیت شناسی و توان لازم است.
خلجی ادامه داد: رسانه امروز نقش آفندی دارد. پیشران اتفاقات اخیر رسانه بود. رسانه داشت ادارک را دستکاری میکرد. من اسناد روشنی از مقامات اروپایی و آمریکایی دارم که جنگ جهانی رسانهای را اثبات میکند. آنها در این آفند رسانهای به نقاط قوت شما حمله میکنند. به عنوان مثال به سفرهای استانی دولت که نقط امید است حمله کردند، همینطور به عزاداری برای امام حسین (ع). آنها به شهید سلیمانی و شهید همدانی نیز با رسانههای خود حمله کردند. پس مأموریت اهالی روابط عمومی مهم است.
رئیس شورای اطلاع رسانی دولت اضافه کرد: مقام معظم رهبری فرمودند که در چنین شرایطی مهمترین وظیفه تبیین است. ما به طور مستمر نیاز داریم به برنامهریزی ارتباط رسانهای برای مدیریت پیام. ما در دورهای قرار گرفتهایم که نامش را عصر انسان رسانه گذاشتهاند و در همین دوره با پدیده ارتباط جمعی شخصی مواجه هستیم. رسانههای خرد در این فرآیند جایگزین رسانههای بزرگ شدهاند. یک نفر با یک وسیله ارتباطی بدون دروازهبانی خبری، میتوان جریان بسازد. عطش بسیار برای تولید محتوا و روایت سازی و روایت گزینی وجود دارد. در این شرایط ادراک عمومی ناشی از تصویری است که رسانه میسازد و یا القا میکند. کار ویژه حاصل از این شرایط تغییر نگرش جامعه هدف است و در این فرآیند دستکاری ذهنی مخاطبان صورت میگیرد. نتیجه بمباران افکار عمومی خارج شدن روان اجتماعی از تعادل است. کاهش سیستم ایمنی افکار عمومی و کاهش تاب آوری اجتماعی در این فرآیند صورت میگیرد و ما باید با توانایی در عرصه روایت به مواجهه با این رخدادها برویم./مهر
منبع: فردا
کلیدواژه: سردار مقدم فر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی روابط عمومی ها سردار مقدم فر شهید سلیمانی افکار عمومی رسانه ها حاج قاسم رسانه ای یک جنگ
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۶۶۰۹۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دروغگویی BBC برای خونشویی
محوریت جمهوری اسلامی ایران در سازماندهی اقدامات ضد صهیونیستی و برداشتن نقاب از چهره مزورانه و جنگ طلبانه آمریکا تا حدی معادلات را به ضرر آمریکا و رژیم غاصب اسرائیل رقم زده و کنترل را از اختیار آنها خارج ساخته است که آنها که بازنده میدان و دیپلماسی هستند به ابزارهای دیگری متوسل شدهاند تا مدیریت افکار عمومی را تحت اختیار خودشان درآورده و هچون دهههای گذشته به جنایت غیرانسانیشان بپردازند.
گزارشهای ارسال شده نشان میدهد در حال حاضر میلیونها انسان آزاده، فارغ از دین ونژاد علیه سیاستهای استعماری آمریکا و شرکای غربی آن صف آرایی کردهاند و با هیچ توپ و تشری هم حاضر به ترک میدان نیستند تا بانیان این شرایط غیرانسانی از سیاستهای استکباری خود عقبنشینی و با توقف جنگ، ارسال کمکهای انساندوستانه به مردم غزه را تسهیل کنند و غیرنظامیان حاضر در مدارس و مراکز آموزشی از بمبارانهای صهیونیستها در امان باشند.
سندی جعلی برای انحراف افکار عمومی
روایت عجیب و غریب بیبی سی جهانی در خصوص درگذشت نیکا شاکرمی ـ که تاکنون به عناوین مختلف دستمایه سیاسی کاری و جعل نویسی رسانههای معاند قرار گرفته است ـ جزو آخرین تکاپوهای امپراتوری دروغین رسانههایی است که مأموریت آنها هیچ سنخیتی با اطلاعرسانی ندارد و مکلف هستند با انواع شبههسازیها به جو روانی جامعه جهت داده و مخاطبان را وارد بنبست بدبینی و هراس از رویدادهای جاری در جامعه کنند. اختصاص تیتر نخست این رسانه در شرایط کنونی که اقصی نقاط دنیا روی حمایت از مردم غزه و محکومیت جنایات صهیونیستها مانور میدهند، نخستین فرضیه برای تشکیک در صحت این حادثه غمبار است که پیش از این به تفصیل مورد بحث و بررسی قرار گرفته بود و مستندات ذکر شده از سوی نزدیکان و خانواده مرحومه گویای زوایای این مسأله است پس تردیدی وجود ندارد که نبش قبر این اتفاق ناگوار در مقطع کنونی بازی در زمین سوخته و انحراف افکار عمومی از جنبشی جهانی است که قادر به ریشه کنی رژیم صهیونیستی از پهنه گیتی است.
نکته حائز اهمیت دیگر در مورد دروغ بودن این خبر و این دست گزارشها این است که خودشان به این موضوع معترفند که سند ارائه شده در تدوین این مطلب حاوی چند تناقض است! بیبیسی گزارش خود را اینطور به پایان رسانده که «این اسناد میتواند ساختگی باشد. گاهی اوقات، به نظر میرسد اسناد رسمی ایران و سایر مطالبی که در اینترنت در گردش بوده، جعلی است. بیشتر اسناد تقلبی بهراحتی قابل تشخیص هستند؛ زیرا بهطور واضح با قالب رسمی [نامههای ایران]متفاوت است. بهعنوانمثال، فاصلهها و سربرگ اشتباه است یا غلط املایی و گرامری دارد. شاخص دیگر، ادبیات نامه است که با سبک ارگانهای رسمی ایران مطابقت ندارد.» همین پاراگراف نمایی شفاف از این است که رسانههای وابسته و معاند، ابزارهای محوری در دستان اصحاب قدرت برای برساخت و بازنمایی واقعیات هستند. امپراتوری رسانهای غرب که پیش از این با وارونه ساختن حقایق خطی فولادی بین واقعیت سرزمینهای اشغالی و اطلاعات مخاطبان کشیده بود حالا دیگر نمیتواند، سرپوشی بر واقعیات بگذارد پس با موجسازی روی اخباری که توان جریحهدار کردن احساسات جامعه را دارد به مهندسی فرآوردههای خبری میپردازد.
تکاپوی شکست خورده برای احیای آشوب
حوزه اقتصاد و رسانه، دو بازوی اصلی نظام سلطه هستند که در جهت توسعه و تعمیق سیاستها و راهبردهای قدرتهای سلطهگر در سراسر جهان به کار گرفته میشوند. رسانههای فارسی زبان وابسته به این قدرتها که این روزها بیش از سایر مواقع فعالیت دارند یکی از اجزای همین اعمال قدرت نظام سلطه هستند که در بزنگاههای آشوب و اغتشاش با تمام ظرفیت و توان خود به صورت شبانهروزی وارد میدان میشوند و با اتخاذ شیوههای غیراخلاقی جای ظالم و مظلوم را عوض کرده و به گسترش روایت مغشوش دامن میزنند. اگر نظیر اتفاقاتی که این روزها در دانشگاههای آمریکا یا سرزمینهای اشغالی رخ میدهد و با خشونت با کودکان، غیرنظامیان، دانشجویان و اساتید رفتار میکنند در جای دیگری نظیر ایران یا کشورهای مستقل دیگر رخ میداد همین رسانهها با ضریب دادن به آنها شرایط را برای ایجاد یک اغتشاش فراگیر جهت میدانند؛ اتفاقی که متأسفانه طی سالهای گذشته در کشورمان رخ داد و رسانههای فارسی زبان با کلکسیونی از اخبار دروغین با پرداختن به مواردی همچون موضوعات قومیتی، جنسیتی، مباحث دینی، امنیتی و... درصدد نقشآفرینی در یک پروژه ضدایرانی هستند تا آرامش و وحدت موجود در جامعه را با یک خبر غیرواقعی به چالش بکشند بهویژه که پس از رویداد ۷ اکتبر و عملیات مشروع وعده صادق که منجر به از هم گسیختگی توان دفاعی آمریکاییها و صهیونیستها در غرب آسیا شد و سیاست بازدارندگی آنها تا مرز نابودی رفت، لذا این منازعه از سوی بازندگان میدان با ابزار رسانه تداوم یافت تا انگیزهای برای احیای آشوبها در ایران و عدم توجه آنها به مسأله غزه باشد، اما این پروژه به قدری سخیف است که خود طراحانش نیز آن را باور نکردهاند چه برسد به مخاطبان.
افزایش ضریب نفوذ رسانهای برای سلطهجویی
گزارههای موجود نشان میدهدرسانههای بیگانه درپی اثبات یک موضوع کذب نیستند، بلکه آنها به دنبال تغییر نگرش و ارزشهای مخاطبان هستند تا در این راستا هر امری در جهت اصلاح را به ضد خود تبدیل کنند، در این مسیر از فناوریهای تکنولوژیک استفاده کنند تا اهداف مغرضانه و سیاستهای کلی خود را در رسانههای نوین جهانی مانند اینستاگرام، فیسبوک، تیکتاک و... گنجانده و موفق به ایجاد یک همگرایی بین رسانههای جهانی شوند و از این ضریب نفوذ بالا و تکنیکهای مدرن به دیده شدن گزارش و اخبار رسانههای معاند کمک کرده و قدرت بیشتری را به آنها تزریق کنند کما اینکه اشتراکگذاری این اخبار بهراحتی و با هزینه کمتری در رسانههای نوین انجام شده و در دسترس طیف گستردهای از مردم قرار میگیرد. واضح و مبرهن است که رخدادهایی که اکنون شاهد آن هستیم تصادفی و یکباره اتفاق نمیافتد و پشت آنها اتاق فکری هست تا براساس یک بستر و زیرساخت به چیدمان پروژه پرداخته و اجرای آن را به سایرین بسپارد؛ روندی که در گذشته نزدیک به ۲۰سال طول میکشید ولی اکنون بهدلیل سرعت در تغییرات و ضریب نفوذ رسانهای به کمترین زمان تقلیل یافته است. صهیونیسم که سلطه آشکار و پنهان بینالمللی را در سر میپروراند میکوشد با انواع و اقسام ابزارهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی به اهداف از پیش تعیین شده و سازمان یافته خود دست یابد. تنها چیزی که برای صهیونیسم از اهمیت بالایی برخوردار است نائل آمدن به اهداف خود با هر ابزار و ترفندی است که از عنصر فراگیری برخوردار است و از آنجا که میداند بدون تغییر در باورهای فرهنگی، ملی و معنوی نمیتواند به تثبیت موجودیتش کمک و اهداف مد نظرش را اجرایی کند در تکاپو است با تغییر باورها و ارزشهای انسانی و همچنین تخریب اعتقادات مذهبی ملتها به این مهم دست یابد. فتنهای که خنثی شده و نیازمند تدبیر بیشتر است تا مورد سوءاستفاده فرصتطلبان قرار نگیرد. رجوع به افکارسنجی موسسات گوناگون از جمله کارنگی مبین این مطلب است که نسل جوان آمریکایی نگاه متفاوتی به حوزه سیاست خارجی داشته و معتقد است منابع آمریکا نباید صرف مدیریت رژیم صهیونیستی شود و مسائل مهمتری همچون آینده فلسطین به اولویت آنها تبدیل شده است تا با تحرکات خود باب تازهای در فعالیتهای ضد حقوق بشری کشورهای غربی باز کرده و با تدوین قوانین حقوقی مانع حمایت آمریکا از اسرائیل شوند. این واکنشها زنگ خطری برای رژیم صهیونیستی و لابی اسرائیلی قدرتمند فعال در ایالات متحده است و با راهبرد رسانهای میخواهد از ضریب این اخبار کاسته و اذهان را به سوی دیگری منحرف کند تا صهیونیستها همچون ۷۰ سال گذشته مشغول نسلکشی باشند بهویژه که رژیم صهیونیستی در داخل هم با بحران افکار عمومی مواجه است و علاوه بر اختلافات دامنهدار در اتاق جنگ صهیونیستها و کابینه نتانیاهو، شهرکنشینها هم بهدلیل هراس ناشی از شکست امنیتی و دفاعی اقدام به مهاجرت معکوس کردهاند و در خصوص وضعیت گروگانها منتقد سیاستها هستند شرایطی که به فروپاشی داخلی و خارجی صهیونیستها منجر شده است و آنها با جنگ روایتها میخواهند به اوضاع مسلط شده و فضایی برای خروج از این شوکهای پی در پی پیدا کنند. شرایط موجود نشان میدهد زوال رژیم صهیونیستی، امری ایدئولوژیک نبوده و امری محتوم است بهویژه که درحال حاضر رژیم غاصب صهیونیست موجب بیاعتباری اروپا و آمریکا شده است و حاکمان آن قادر به پاسخگویی به افکار عمومی خودرا نیستند و از همینرو تحولات جهانی نوین منجر به ناتوانی آمریکا در مدیریت این نظام شده پس مانند محتضری که دست و پامیزند برای نجات خود ازمنجلابی که نتانیاهو برایش ساخته دست به دامن هر محرکی برای نجات میشودودروغهای رسانهای یکی ازاین راهبردهاست که تاریخ مصرفش گذشته است.
نقش پنتاگون در آشوبهای ضدایرانی
نظامیان پنتاگون طبق گزارشهای رسیده از سوی عناصر داخلی و خارجی، براندازی نظام را امری غیر قابل امکان دیدند بنابراین پروژه جنگ روانی علیه جمهوری اسلامی ایران را به سنتکام سپردند تا از ظرفیتهای خود برای پیچیدهتر شدن شرایط ایران و تشدید تنشهای داخلی بهره برداری کند. آنها نیز با فناوریهای هوش مصنوعی اقدام عملیاتی مرتبط با دختران جوان را در دستور کار خود قرار دادند و با تمام قوا و طراحی یک جنگ ترکیبی علیه ایران به مصاف کشورمان آمدند، اما پس از تحمیل برخی مشکلات ونابسامانیها موفق به اتمام عملیات خود نشده و بازهم بصیرت و بیداری مردم باعث شد عرصه را خالی کنند، اما بدون شک از پا نمینشینند و با تدوین گزارشهایی غیرموثق همچون گزارش روز اخیر بیبیسی، مترصد یک فرصت برای تکمیل توطئههای بداندیشانه خود هستند. بنا بر تحقیقات صورت گرفته میز ایران در وزارت امور خارجه و سازمان سیا نقش اتاق فکر و رسانهای علیه کشورمان را عهدهدار هستند، اما اولین بار پیش از اغتشاشات سال۱۴۰۱ اتاق فکررسانهای ضدایرانی در اقدامی نادر به پنتاگون منتقل شد و آنها با گزارشهای سازمان منافقین، گروههای تروریستی تجزیهطلب و گروهکهای رادیکال داخلی به اقدامات خود در ناکارآمد جلوه دادن حاکمیت وایجاد آشوب اقدام کرده ومتأسفانه دربرخی زمینهها موفق شدند برنامههایی که همچنان پابرجاست و درمقاطع مختلف بهروزرسانی شده و برای اجرا به رسانههای معاند خارجی و پیاده نظام آنها در داخل سپرده میشود.
منبع: جام جم
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی